فن اژدهاکشی علیرضا فتوحی سیاه پیرانی
دختره از اون بالا گفت: «واقعاکه تف به این زندگی، فکرشو بکن، از بچگی بمونی تو یه قلعهی گنده لعنتی مثلا نفرین شده که یه شوالیهی لعنتی مسخره بیاد تو رو نجات بده، هیچ شوالیه لعنتی مسخرهی خری هم نمیاد نجاتت بده. به این میگن زندگی؟ تف به این زندگی.»
پسره گفت: «واقعا. تف به این زندگی. فکرشو بکن، از بچگی بهت بگن که باید شوالیه شی، هزار تا کلاس و کوفت و زهرمار برات بذارن که شوالیهگری یاد بگیری، بعد آخرش بهت بگن باید یه اژدها بکشی که بشی شوالیه، واقعا که تف به این زندگی.»
دختره با دلخوری گفت: «خب میمیری بری یه اژدها بکشی؟ بعدش میشی شوالیه و میتونی بیای من و نجات بدی.»
پسره گفت: «هههه، خانومو نیگا، فک کردی به همین سادگیه؟…..
برای مطالعه ادامه داستان لینک بالای تصویر را لمس کنید.